تبلیغات پول ساز
آیا «پژمان» خلاقیت تلویزیون را بر میگرداند؟
وقتی تلویزیون تبلیغ بازرگانی خود را درست به وسط میدان پخش یك برنامه كودك تلویزیونی هل میدهد باید به شدت درگیری مالی تلویزیون پی برد. مدتهاست كه گفته میشود تلویزیون با مشكلات شدید مالی دست و پنجه نرم میكند.
این مشكلات به حدی است كه پای تبلیغات بیسر و ته مشابه شبكههای ماهوارهای را به تلویزیون باز میكند و حتی مجریان تلویزیون را بر آن میدارد كه در برخی برنامهها به تبلیغ كالاهای بهداشتی و آموزشی روی بیاورند.
حتی شنیده شده است كه تلویزیون برای كسب درآمد از كارشناسان پزشكی كه به برنامهها دعوت میكند، هزینهای را دریافت میكند.
از همه بدتر تبلیغ كالاهایی همچون ماكارونی در خلال پخش برنامههای كودك است كه تبلیغ این محصولات در چنین كنداكتورهایی بیهدف طراحی نشده و تقاضای بیچون و چرای كودكان كم سن و سال مخاطب این برنامه از والدینشان را به همراه دارد. حال حسابش را بكنید كه برخی خانوادههای ندار چگونه باید كودكانشان را از یك میل ناگهانی منصرف كنند؟ تبلیغ بازرگانی علاوه بر این در قالبهای متفاوت و پنهانی در خلال برنامههای شبكههای دیجیتال كشورمان همچون شبكه پویا نیز جریان دارد.
با این حال به رغم تمام آنچه گفته شد و انتقادهایی كه به سازمان صدا و سیمای كشور وارد است اما بد نیست كه آدمی گاه كلاهش را قاضی كند و محركهای وقوع یك واقعه را دریابد. تلویزیون برای تمام اعمال نامتعارفی كه این روزها مرتكب میشود، دلیل قانعكنندهای دارد؛ شرایط مالی رسانه ملی بحرانی است و تلویزیون برای ادامه حیات ناگزیر از كسب درآمد از این محل است.
حتی شنیده شده است كه معاونت استانهای سیما طی نامهای به شبكههای استانی اعلام كرده است كه دیگر به آنها بودجهای تخصیص نخواهند داد و شبكههای استانی باید خودشان هزینههای جاریشان را با تبلیغات تأمین كنند. البته باید چرخه تزریق پولهای دولتی به شبكههای استانی و ریختن این پولها پای برنامهسازی دولتی و كسب درآمد از این محل را یك چرخه معیوب دانست؛ ثروت و پشتوانه مالی مبتنی بر نفت این چرخه را شكل داده و بیشتر منجر به ركود خلاقیت و تنبل بار آمدن شبكههای تلویزیونی شده است تا آنكه شبكهها بخواهند خود با خلاقیت سرمایهگذار جذب كنند و برنامه بسازند. از سوی دیگر كسب درآمد تنها از طریق تبلیغات بازرگانی در وسط برنامهها نیز روش با ثبات و تضمین شده كسب درآمد نیست.
مدتهاست كه دیگر از تلویزیون برنامههای عامه پسند مشابه سالهای میانی دهه 80 یا قبلتر را نمیبینیم؛ از آن دست برنامههایی كه شوق تماشای آن، سطح خیابانها را خالی از جمعیت میكند. در این بین، هنرمندان بزرگ سیما و تلویزیون هم به واسطه كاهش بارز برنامهسازی در تلویزیون و ورود غارتگرانه شبكههای جدید ماهوارهای در حال فراموش شدن از یاد مردم هستند. این روزها مردم شجرهنامه هنرمندان و بازیگران ترك را از بر میخوانند و در مقابل، این هنرمندان كشورمان هستند كه كم كم در نظر مردم كمرنگ و كمرنگتر میشوند.
ادامه این اوضاع به نفع هیچ كس نیست؛ نه به نفع تلویزیون است كه دور باطل میزند و برای نجات از بحران مالی از سوی دیگر بام میافتد، نه به نفع هنرمندانی است كه در دوران بیپولی تلویزیون و كاهش دستمزدها به خلوت تنهاییشان فرو رفتهاند و نه به نفع مردم ایران است كه خرده فرهنگها و حتی باور دیگر ادیان را در حال رسوخ كردن به درون خانههای خود میبینند.
باید برای بهبود این وضعیت پیش از اینكه دیر شود چارهای اندیشید كه نوشداروی پس از مرگ سهراب به هیچ وجه پاسخگوی ضرر و زیان سنگین سهلانگاریها نخواهد بود. همیشه گفته شده و باز هم گفتن این نكته كه تلویزیون نیازمند خلاقیت و ورود سرمایه خصوصی است، خالی از لطف نیست. دوره و زمانه عوض شده است. همه كشورها همچون ایران اقتصاد مبتنی بر نفت و پولهای بادآورده ندارند كه به راحتی آن را به دست بیاورند و به راحتی خرجش كنند و نفت هم ثروت مادامالعمر ما ایرانیها نیست. باید با نرمش و كرنش درهای تلویزیون را به روی سرمایههای بخش خصوصی باز و اتكا به درآمدهای دولتی را قطع كرد. كافی است كه میل و اشتیاق عمومی مردم به تماشای سریال طنز جدید «پژمان» و خلاقیت نهفته در آن را در به كارگیری سوژههای جالب و چهرههای ورزشی ببینیم؛ سریالی كه از قضا با سرمایه خصوصی ساخته شده است. تلویزیون به این دست خلاقیتها نیاز دارد و باید فضایی را بسازد كه در آن مردم برای مردم برنامه بسازند نه تلویزیون برای مردم !
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : روزنامه جوان / الناز خمامیزاده